سید محمد عارف هاشمیسید محمد عارف هاشمی، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

قطار کودکی ...

1 سال و 7 ماهگی

سلام دوستای گلم. ببخشید خیلی دیر اومدم. ولی حالا با یه عالمه عکس جدید اومدم  با مامان و بابا رفتیم لوازم ورزشی پامو کردم تو یه کفش که باید توپ برام بخرید تا بلاخره بابایی راضی شد و یه توپ برام خرید اینم توپم اینم یه عکس خیلی خوشکل از گل افتابگردون تو حیاطمون یه روز با بابابزرگ و دایی یام رفتیم به نخلستان دوست بابابزرگم. اونجا تا دلتون بخواد مرغ و خروس و هاپو بود و من از خدا خواسته کلی باهاشون سرگرم شدم. اونطرف یکی داره بستنی می خوره. منم هوس بستنی کردم و دارم نگاش می کنم. علی دایی جون کنارمن هنگام اب تنی. این عکس مال یک سال و دو ماهگیمه که یادم رف...
27 بهمن 1393

گل پسر

  من یک سال و یک ماهم شده، که به گفته مامان ماه ماه شدم،قدم بلندتر و وزنم زیادتر،درکل از نی نی بودن خارج شدم ولی شیطنتام هم روز به روز داره زیادتر میشه. این روزا عادت به قند خوردن کردم که مادر جون داره سعی میکنه با ترسوندنم از چایی که من بهش میگم "بووه" یا "داخ " این عادتمو ترک بده. هر چیزی که میبینم با انگشتم بهش اشاره میکنم و میگم "اوه" تا اینکه مامان و بابا برام بگن اون چیه.  در حال حاضر من از چیزای داغ و موتورسواری میترسم و راستی من عاشق پرتاب کردن وسایل هستم، هر چیزی که دستم بیاد بعد از اینکه یه کم باهاش بازی کردم اونو فوری پرت میکنم ولی خداییش پرتابم خیلی خوبه.  این روزا سرگرمی من بازی کردن با ظرفای مادر جون و ما...
22 مرداد 1393

سرگرمی و شیطنت(2)

محمدعارف در حال ارگ زدن   من ارگ زدن رو خیلی دوست دارم و میتونم به کمک ارگم وایستم و راه برم. اینجا هم دارم وبلاگم رو چک میکنم. متاسفانه بعضی وقتا که کامپیوترم روشن نمیشه مجبورم با زور روشنش کنم. این من و ماشین بزرگم، واقعا" رانندگی بهم میاد. این ماشین رو بابایی وقتی10 ماه و 8 روزم بود برام خرید، چون پسر خوبی بودم.   کار هر روز من با بابا و مامان همینه که من یه جا قایم بشم و باهم دالی بازی کنم. من باباجون رو خیلی دوست دارم ،آخه هر کاری که بخوام برام انجام میده. و اینم منم، بعد از اینکه خونه عمو موسی موهام رو کوتاه کردم...
19 تير 1393

سرگرمی و شیطنت(1)

نصف شب بیدار شدم از شوق بالا رفتن از تختخواب دایی، بالاخره تونستم بالا برم مامان و بابا وقتی از فضولیام خسته میشن منو میزارن تو این زندان، اصلا"ازش خوشم نمییاد، منم بعد از چند دقیقه سر و صدا میکنم تا بیرونم بیارن، پیروز میدان همیشه منم. ...
18 تير 1393
1