سید محمد عارف هاشمیسید محمد عارف هاشمی، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

قطار کودکی ...

سرگرمی و شیطنت(1)

نصف شب بیدار شدم از شوق بالا رفتن از تختخواب دایی، بالاخره تونستم بالا برم مامان و بابا وقتی از فضولیام خسته میشن منو میزارن تو این زندان، اصلا"ازش خوشم نمییاد، منم بعد از چند دقیقه سر و صدا میکنم تا بیرونم بیارن، پیروز میدان همیشه منم. ...
18 تير 1393

آب آبی جیگر

من عاشق اب بازی هستم  و اینجا هم 11 ماهمه. فقط بعد از اب بازی که مامانم می خواد پوشاکم کنه، من همش فرار می کنم و اونا به زور منو نگه میدارن  ...
17 تير 1393

محمد عارف(6 ماهگی تا 1 سالگی)

1-از 7 ماهگی فضولیام شروع شد، مامان بهم میگه شیطون بلا،عسل طلا،آخرای 7 ماهگی تونستم سینه خیز برم و آخرای 8 ماهگی هم شروع کردم به چهار دست و پا رفتن. 2-تو ده ماهگی هم بعضی از چیزا که مامان و بابا اسمشون رو میاوردن میتونستم بهشون اشاره کنم، مثل: پنکه، سانترال، عکس آقا،عکس بابا و عکسای رو دیوار اتاقم که عاشق اونا هستم که از 6 ماهی وقتی باباجون اسمشو برام میاورد نگاهشون میکردم. این عکسا رو میگم     3-ده ماهم بود که تونستم به کمک وسایل بلند شم.بعضی از کلمات رو میتونم بگم،دس دسی هم میکنم 4-الان که تقریبا" یک سالمه این کلمات رو اینجوری میتونم بگم: الو:اوو  (گوشی تلفن یا موبایل رو برمیدارم) بابا:بابابابابا (...
16 تير 1393

بدون شرح...

خداییش نگاه کنید دایی چه بر سرم آورده از این قطره های خوراکی خیلی بدم میاد.موقع خوردنشون دهنمو محکم می بندم اما زور مامان و بابا از من بیشتره .میگن برات خوبه باید بخوری اینم 30 شهریور تولد علی دایی ضیاء که من اون موقع 2 ماه و 21 روز داشتم. اگه منو تو این عکس نمی بینین  درسته. من دارم ازشون عکس میندازم. همشونو دوست دارم.. ...
15 تير 1393

محمدعارف (2ماهگی تا 6ماهگی)

تو این قسمت با عرض پوزش عکسی از 2 ماهگی تا 5 ماهگی رو نداشتم بذارم(آخه صورتم زیاد جوش زده بود)  بابایی تو 2ماهگی کچل کچلم کرد میدونم که اصلا"کار خوبی نیست، ولی چکار کنم خیلی دوست دارم، از 2 ماه و خورده ای عادت کردم انگشت شستم رو بخورم عکسهای 5 تا 6 ماهگی                                           ​ ​               ...
15 تير 1393

اولین دیدار

چند روز بعد از اینکه از تولدم دوستام اومدن تا منو ببینن. خوش اومدید، بفرمایید می بینید بابایی چه عکسای خوشگلی گرفته. عرفان،صادق،علی،رضا(از کوچیک به بزرگ) اینم محمد که وقتی من به دنیا اومدم 6 ماه وسه روزش بود و اینم گل گلاب ، داداش خودم اقا طه (پسر دایی) طه چکار می کنی که به گریم انداختی... ...
12 تير 1393

نامگذاری قبل از تولد

من هنوز دنیا نیومدم، بحث بر سر اسم منه که چی باشه  مامان میگه محمد و بابایی هم میگه هر چی آقا جون گفت.آقا جونم که حساسه روزی یه اسم برای منه بیچاره میذاره (محمد هادی، متین،عارف، محمد طه و...)  تا اینکه چند روز قبل از تولد من آقا جون و مامانی توافق میکنن اسممو بذارن محمد عارف       ...
12 تير 1393